به گزارش همشهریآنلاین*، آنها در این میزگرد درباره دشواریهای ساخت فیلم، نگارش فیلمنامه و ساخت فیلمهای شخصی در دوران شیوع کرونا سخن گفتند.
اصغر فرهادی: من عاشق نوشتن هستم. زمانی که من در حال نگارش هستم، تنها یک مخاطب دارم، آن هم خودم هستم؛ بنابراین از خود میپرسم آیا این داستان در قالب یک فیلمنامه جواب میدهد؟ آیا از هیجان کافی برخوردار است؟ در برخی مواقع شما با خود صداقت ندارید و درحالیکه به این فکر میکنید که در حال نگارش برای خود هستید، اما در واقع به فکر مسائلی در بیرون از کشور خود و به فکر تهیهکنندگان فیلم هستید، اما اگر شما با خود صداقت داشته باشید، در زمان نگارش فیلمنامه تنها یک مخاطب (فرضی) در برابر شما قرار خواهد داشت.
کنت برانا: فیلم بلفاست محصول ۵۰سال نگاه به یک نقطه بود؛ لحظهای خاص در زندگی من که باعث تغییر همهچیز شد. در حدود ۲۰ثانیه در زندگیام حس کردم که در حال شنیدن صدای وزوز زنبور هستم و بعد من رویم را برگرداندم و دیدم نه صدای زنبور نیست بلکه صدای همهمه مردم است. این صدا هر چه که نزدیکتر شد مانند موجی همهچیز را با خودش برد و تبدیل به یک شورش بزرگ شد. زمانی که به رویدادهای آن زمان فکر میکنم، متوجه میشوم که دیگر رفتارم با خانوادهام مانند سابق نبود؛ هیچگاه دیگر در آن منطقه زندگی نکردم، دیگر مانند گذشتهام نشدم، دیگر بهدنبال آن اهدافی که پیش از وقوع آن رویداد بهدنبالشان بودم نرفتم. باید به آن زمان باز میگشتم و درک بهتری از آن دوران که باعث تغییرات اساسی در شیوه زندگی کردن، نگرش و تفکرم شده بود، پیدا میکردم؛ بنابراین تصمیم به ساخت این فیلم گرفتم.
پدرو المودوار: من از ۸ یا ۹سالگی یعنی از دهه ۱۹۵۰شروع به تماشای فیلمها کردم. اگرچه این دوره خوبی برای سینما بود، اما دوران سختی برای اسپانیای تحت حکومت ژنرال فرانکو نیز بود. در این دوره ما ۲زندگی موازی داشتیم و سینما نیز دنیای موازی و دنیایی بود که دوست داشتم در آن زندگی کنم. میخواستم به دنیای سینما تعلق داشته باشم. در ابتدا میخواستم بازیگر شوم، اما در ۱۶سالگی متوجه شدم که فردی هم پشت دوربین وجود دارد و فردی هم کار نگارش فیلمنامهها را عهدهدار است، در آن زمان بود که تصمیم گرفتم کارگردان شوم.
رینالدو مارکوس گرین: من از طریق ۴ نفر متفاوت جذب ساخت این فیلم شدم. برایم داستان فیلم جذابیت داشت، داستان فیلم درباره خواهران ویلیامز(قهرمانان اسطورهای تنیس) و سفرشان است. درست است که ما این دو را میشناسیم، اما فیلمنامه «شاه ریچارد» پنجره کاملا متفاوتی را به روی زندگی این دو ستاره تنیس از زاویه نگاه پدرشان میگشاید.
گیرمو دل تورو: ما تصمیم گرفتیم بهطور داوطلبانه پیش از آنکه تعطیلی پروژه الزامی شود، آن را تعطیل کنیم. من، میلز دیل، تهیهکننده و بردلی کوپر در حال رفتن به ناهار بودیم که در میانه راه ایستادیم و تصمیم گرفتیم که پروژه را متوقف کنیم چراکه اگر یکی از عوامل فیلم به کرونا مبتلا میشد، نمیتوانستیم خود را ببخشیم. در این مدت تصمیم گرفتم پس از تعطیلی پروژه فیلمبرداری فیلم، دوباره بخش دوم فیلم را تدوین کنم. من تا زمان آغاز دوباره فیلمبرداری، هر روز مقدار کمی تدوین میکردم و فیلمنامه نیمه اول فیلم را نیز اصلاح میکردم. این فرایند تا آغاز دوباره فیلمبرداری ۹ ماه به طول انجامید.
جین کمپیون: من تصور میکنم، هم حالا و هم در دوران پساکرونا ما باید فیلمهای جذاب و خیلی خوبی بسازیم که مردم درباره آنها صحبت کنند و بخواهند آنها را روی پرده سینما ببینند. این نخستین کاری است که ما کارگردانان باید انجام دهیم. کمپیون درباره اینکه در زمان ساخت نخستین فیلمش دوست داشته چه اطلاعات بیشتری در زمینه فیلمسازی داشته باشد، میگوید: آرزو داشتم میدانستم که باید در زمان انتخاب عوامل فیلم با افراد دیگری نیز مشورت کنید.
* ترجمه: آرش نهاوندی
نظر شما